اشک سرد نقره ای
چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بوداشک سرد نقره ای
چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بودپیوندها
- رزسفید
- پدرام
- مازیار
- گنج سخن
- آخرین ترانه باران
- دلسوخته
- مردیخی
- انتهای تنهایی
- دچار
- چشمان محزون
- رها به معنای واقعی
- صدای فاصله ها
- محسن
- چکاوک
- علی و آزاده
- دختر وطن
- منم دیگه!!
- ساحر
- پرنده
- دل گفته های ناناز
- پارکانت
- عسل
- ندا عشق حسام
- همیشه باهاتم
- کی میدونه عشق یعنی چه؟
- عشق شجریان
- دوستاران مشیری
- کوچه باغ تنهایی
- '*'*'*'محمد محتشمی'*'*'*'
- کابوس شیرین
- از تو می نویسم
- ۲۵cent
- پسری از خاک کویر
- علی
- وبلاگ دومم ... مدل های زیبا
- شب روشن
- کوله بار عشق و عاشقی
- آموزش هک...ترفندهای یاهو...
- اراک وب
- سارا
- روح مهربان
- ***پسر پارسی ***
- ٫٫٫ دنیای وارونه ٬٬٬
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- شهریور 1390 2
- مهر 1389 1
- آذر 1388 1
- شهریور 1388 1
- اسفند 1387 1
- آذر 1387 1
- مرداد 1387 1
- اسفند 1386 1
- دی 1386 1
- آبان 1386 1
- شهریور 1386 1
- تیر 1386 3
- خرداد 1386 1
- فروردین 1386 1
- بهمن 1385 2
- آذر 1385 1
- مهر 1385 1
- شهریور 1385 1
- مرداد 1385 3
- تیر 1385 4
- خرداد 1385 2
- اردیبهشت 1385 1
- فروردین 1385 2
- اسفند 1384 2
- بهمن 1384 1
- دی 1384 2
- آذر 1384 1
- آبان 1384 2
- مهر 1384 2
- شهریور 1384 3
- مرداد 1384 4
- تیر 1384 4
- خرداد 1384 4
- اردیبهشت 1384 4
- فروردین 1384 10
- اسفند 1383 9
- بهمن 1383 20
آمار : 168919 بازدید
Powered by Blogsky
به یاد خداحافظی از غم هایمان
***خداحافظ***
خداحافظ همین حالا
همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شدن چشمام
خداحافظ کمی غمگین
به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که من رو از چشم تو می دید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت سادس
نه اینکه می شه باور کرد دوباره آخر جادست
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به روی رویاها
بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا
خداحافظ
خداحافظ
خدا حافظ همین حالا
خداحافظ
شعر تیتراژ پایانی برنامه کوله پوشتی ... با صدای امیر علیزاده
اشکمهرکوچولو
پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:34 ب.ظ
سلام
شعر زیبایی بود.خوب دیگه هر سلامس یه خدا حافظی هم داره.ما هم باید وقتی جواب سلام کسی رو می دیم جنبه خداحافظی هم داشته باشیم.تا...
سلام و صد تا سلام
زیبا بود به زبیا خودتون خیلی ممنون که به من خبر دادید من عاشق این شعر هستم ممنون که نوشتیدش
فعلاْ یا حق
سلام.... واقعا عالی بود از ته دل میگم...من از یه چیز خیلی خوشحالم و اون اینکه از غمهاتون میخواهی خداحافظی کنی یا اصلا خداحافظی کردید.. به هرحال من خیلی خوشحالم...
در پناه حق... خدانگهدار.
اشکمهرجان بادرودی گرم........
خدا حافظی همیشه تلخ است
چون هردیداری می تواند دیدار آخرباشد
امید وارم همیشه درود گفتن باشد.... درودی بی بدرود
تندرست و شادکام باشی نازنین
لطفا نشان مرا درخانه ات آخرین ترانه ی باران بنویس ممنونم
u r great :) god bless you dear
اشکمهر جان این آهنگ و از اینجا دانلود کن.
http://www.irtv.mihanblog.com/Post-191.aspx
سلام اشکمهر جان
***
۱- خیلی ممنون که بهم خبر دادی ... من این برنامه کوله پشتی رو تا حالا ندیدم ... ساعت پخش و شبکه ایی که اونو پخش می کنه رو بهم بگو ... کنجکاو شدم که ببینمش
۲- شعر قشنگی هستش ... انتخاب خوبی داشتی الان داشتم کامنت دوستارو می خوندم
کابوس شیرین و بلاگ دیوار هر دو از دوستای منم هستند
اون دو نفر دوتا برداشت متفاوت از این ترانه داشتند
واسه همینم بود که گفتم از اون ترانه خوشم اومد
۳- یه ایده خوبی هم هستش واسه ترانه گفتن
ببینم می تونم ترانه بگم یا نه
۴- از ۱۵ مرداد به بعد اگه خدا بخواد می خوام شعرامو دکلمه کنم و بزارم تو وبلاگ
اون موقعه خوشحال می شم که دوستای بلاگر یه وقتی بزارن و اونارو دانلود کنن و مهمتر اینکه نظر خودشونو درباره نوع صدا برداری و مسترینگ و رکورد بهم بگن
۵- اشکای سرد تو
دسته کوچیک مهربون
خدا کنه ...
اشکتو هیشکی
خدا کنه ...
اون دل پاک و مهربون
همیشه خندون بمونه
***
چه طور بود ؟
همین الان به ذهنم رسید
جمعه خوبی داشته باشی
با عجله نوشتم یه کلمه تو اون ترانه جا افتاد
*** *** *** *** ***
اشکای سرد نازنین
دسته کوچیک مهربون
خدا کنه ...
اشکتو هیشکی نبینه
خدا کنه ...
اون دل پاک و مهربون
همیشه خندون بمونه
خدا کنه ..
خونه قلبه عاشقا
همیشه رو شن بمونه
!
منم این شعر رو دوست دارم
خیلی جالب بود .خداحافظی می تونه یک شروع دوباره وعاشقانه باشه بره اونایی که دوستشون داری.می بوسمت.
salam hamintori bazdid kardam nagi nazar nadadi bye
سلام....وبت خیلی جالبه...موفق باشی در ضمن اگه بیای و به منم سری بزنی ممنونت میشم....بروزم...
سلام به دوست خوبم...وب لاگ و...آنگاه روح ...بروز شد... حتما"بیا .به امید دیدارت در وب لاگ..و انگاه روح..در ضمن وب لاگت خیلی جالبه...موفق باشی.
سلام
خسته نباشید
وب لاگت خیلی قشنگ تر از گذشته شده
خودت خوب می دونی که چند روزیه بهت سر نزدم
دوران خدمت سربازیه دیگه
باز هم بیا پیشم
موفق باشید
رفتن
دور شدن
تا......
رسیدن
برای رسیدن پای خسته ام کشان به دنبالم زار میزند
آری خسته ام
راه را گم می کنی با چشم های من برو
پای تو خسته است بگذارش با پای من برو
آسمان را کم تماشا من فریبت می دهد
عشق من واماندم از رفتن به جای من برو!
سلام زیبا بود .....
به امید دیدار
سلام. ما که نشنیدیم این تیتراژ پایانی رو. راستی من تا حالا اشک نقره ای ندیدم. اما انگار.. تو دیدی
سلام این جملاتو ننویسین تورو خدا اینا که قلب آدمو میلرزونه آخه خیلی روماتیکه خیلی پروانه ای مثل خودتون
تیتر رو که خوندم گفتم
نکنه تو هم میخوای از نوشتن
خداحافظی کنی
اومدم پایینتر دیدم نه بابا حالا حالاها هستی :دی.
راستی من آپیدم وقت کردی بیا.
سلام به اشکمهر عزیزم ...
شعر زیبائی بود .
من تاحالا اون برنامه رو ندیدم
اگه تموم نشده باشه باید حتما یه روز ببینم
موفق باشی
باور کنید تا حالا وب به این قشنگی ندیده بودم اینقدر تحت تاثیر قرار گرفتم نمی دونم چی بگم شاهکار . واقعا براتون ارزوی موفقیت میکنم.
کاش درد عشق را می فهمیدی و تنهام نمی ذاشت. کاش از شاخه ی سرسبز حیات گل اندوه مرا می چیدی
سلام عزیزم
مثل همیشه زیبا....
ممنون که پیشم امدی....
با ارزوی موفقیت برای شما
منتظر حضور گرمتون هستم........
سلام
این اولین باری است که من از وبلاگ شما دیدن می کنم .
به کار بردن لغات تکراری در یک متن تا حدودی خوب است ولی بیش از یک حدی جذابیت متن رو کم می کنه.
شاد باشی هر جا که هستی
سلام..بیا اینم نظر خوب شد...بترکی بلقیسیییییی... کوفتت بشه الهی...میبینمت...خداحافظ همین حالا......
Ridam be Soorate Dakheli be webloG>:D< ,,!,, Bilakh
سلام اشکمهر کوچولو:
من آپدیتم٬ خوشحال میشم سر بزنی...
موفق باشی...
مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com
سلام
انتخاب زیبایی بود
به ما هم سر بزنید
موفق باشید
سلام
وبلاگ با حالی داری اشکمهر کوچولو
(کوچ پر غم)
چشم در راهی که برای آخرین بار برای همیشه بدون خداحافظی در آن پا گذاشتی و رفتی دوخته بودم.
جاده ای که آغازش من بودم و پایانش خورشید ارغوانی رنگ جاده ایکه خط وسط آن جای پای طلایی تو بود.
امروز به آن جاده وخورشید می نگرم دیروز به یادم می آید.
دیروز که زمزمه ی کوچ سر دادی و رفتی.
من این رفتنت را هرگز فراموش نخواهم کرد.
چرا که تنها در میان غم ها و تاریکی ها و سختی ها رهایم کردی و رفتی.
راستی یادت هست چگونه رفتی؟و چرا رفتی؟ مگر من چه کرده بودم؟
آن روز من در طلب یک لقمه نان از سفره ی عشقت گداگونه به خانه ات روی آورده بودم.
چرا که تو را در سخاوت عشق بیتا میدانستم.
ولی افسوس!!در به رویم نگشودی.
خدایا مگر من چه کردم که اینگونه از دست او دنیای دردم؟؟
من که همیشهطلوع را در کوی تو خیر مقدم می گفتم و غروب را هم در کوی تو بدرقه میکردم.
من که شهره ی شهر شدم ولی تو حتی روی مرا ندیدی.
من که با هر ناز تو خودم را نیازمندتر می دیدم.
من که زندگی را با تو می خواستم فقط با تو
پس چرا رفتی؟؟
چرا آنگونه بی رحمانه رفتی؟؟؟
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
تا ها