یه روز یه حایی خوندم ما همه مجرمیم و جرم ما اینه که به دنیا اومدیم . ما محکوم شدیم که زندگی کنیم .
شاید همینطور باشه و زمین جایی که ما توش زندگی می کنیم یه زندانه . بعضی از زندانی ها به اینجا عادت کردند و دوسش دارن و بعضی هاشون به فکر فرار به سیارات دیگه اند.
من نمی دونم این زمین زندانه با نه ، نمی دونم ما مجرمیم و زندانی یا نه ؟ فقط می دونم که خسته شدم ... از خودم خسته شدم ،از آدم ها خسته شدم . دیگه نه خودم رو دوست دارم نه دیگران رو ...
یه روز یه نفر بهم گفت واسه اینکه دیگران رو ببخشی اول خودت رو ببخش ، اگر می خوای دوسشون داشته باشی اول خودت رو دوست داشته باش .
و من حالا خیلی تغییر کردم ... من خودم رو نمی بخشم و دیگران هم گناهکارن...
چشمه خوش بینی خشک شده ... دیگه نمی خوام هیچ چیز رو ببینم . دیگه از تظاهر ، از لبخند ، از این نقاب دروغین که روی صورتمه خسته شدم ...
دنبال کلید خوشبختی هستم اما خودمم قفلی تو قفل ها می زنم ... زنده ها دیگه برام کهنه شدن خودم رو تو مرده ها جا می زنم ... دیگه تا اینجوریم دست توی سفیدی کاغذ دفتر نمی برم.
پایان
س.اشکمهرکوچولو
وقتی آدم خودش میشه قاضی محکمه خودش میتونه هم له خودش باشه هم علیه خودش
بسته به موقعیتش و طرز فکر اون لحظه اش
چه خوبه تو محکمه خودش کس دیگری رو قاضی بگیره
سلام ...
زمین گلستانی است که ما را این گونه سنگدل ساخه است
موفق باشی جالب بود
سلام
مشکل وحید بود حالا توهم اضافه شدی
آخه اینا چیه نوشتی؟
منتظر جوابتم
راستی منم جزء دیگرانم دیگه؟
منو با دیگران جمع نبند اینو از خودت یاد گرفت
سلام
خیلی از ستت دلخور شدم
آخه بهترین دوستم که اصلا من را با اینجا معرفی کرد
میخواد خدافظی کنه
اصلا دوست ندارم بری
ولی شاید یه مشکلی پیش امده که می خوای بری
نمی دونم
ولی امیدوارم مرا فراموش نکنی
لاقل بیا یه سری بزن
از اون وقت که این وب را ساختم منتظرت بودم ولی نیومدی
حالا هم که می دونم می یای سر بزنی
امیدوارم برای خدافظی همیشگی از نت نباشه
لاقل از این وبلاگ باشه
آخه بد جوری نوشته بودی دیگه نمی نویسم
فدات بابای
سلام....
خیلی ار این جملاتی که نوشته بودی ناراحت شدم.آخه اشکمهر می خواد بره.وقتی به کلمه پایان رسیدم جا خوردم.دلم می خواد دوباره bye bye honey هاتو ببینم.
امیدوارم................
در زیر سایه حق
به قول یکی زندگی قصه ی تلخی است که از آغازش بس که آزرده شدم میل به پایان دارم!
ولی به نظر من زندگی رو اگه قشنگ نگاه کرد قشنگ میشه!
امتحان کن!
سلام ....
از اینکه سر زدی ممنون..خیلی قشنگ بود
امیدوارم که موفق باشی
تا درودی دیگر بدرود
سلام
خوبی
ولی من فکر نمی کنم زمین زندان باشه
مگه اینکه خودمون اونو به زندان تبدیل نکینیم
دیگر بار با تو بودم ، نزدیک تر از سایه
و آنجا در قله ی نیاز ، که عشق بود و عشق بود و عشق
صدایی مبهم مرا به نام خواند
ممنون از یادگاری زیبا ، سپردمش به دل خاطرات
شاد باشید
کوچولو زندگی از نظر من متن تکراری ست که هر صبحدم مجبور به روخوانی آن هستی.
سلام از اینکه نظر دادی ممنون باز هم سر بزن من هم هر چند وقت یک بار سر میزنم.موفق باشی بای
نوشته زیبایی بود ....
مثل همیشه غمناک بود.دختر یه کم شاد تر بنویس
ای صمیمی تر از بارون و باد
تو چرا اسم منو بردی از یاد ؟
باز داره صدای خوندنت میاد
باز نفس تنگ دلم , تورو میخواد
غریبانه ام با ^ترانه ای نو^ منتظر تا همسفرش باشید
شاد باشید
غریبانه ام در کلبه ای نو :
www.taraneye-gharibe.blogfa.com
سلام
خیلی کارت عالیه مخصوصاْ خداحافظ همین حالات
یا عیل به من سر بزن
خداحافظ همین حالا...
دل من یه روز به دریا زد و رفت
سلام اشکمهر جان
چی شده دوست خوب ... نبینم ناراحت باشی
تو پست قبلی دعا کرده بودم هیچ وقت ناراحت نباشی
شاید مستجاب الدعوه نبودم ...
بعضی وقتا یه چیز میتونه آرام بخش باشه
اینکه بدونیم همه گناه کار هستیم .
* * *
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
... شاید گناه اصلی با پدر مادر همه ماها باشه
همون آدم و حوا
ولی یه چیزی هم هستش که امیدوار کننده هست
امید و بخش خدا
اینکه می
... شبیه سخنرانی شد ... نه از موعظه خوشم میاد و نه اینکه شکلک آدم گندهارو دربیارم
... بگذریم
دو سه روز پیش افتادم به جون وبلاگ . واسه اولین بار طراحی وبلاگ انجام دادم ... می خوام تو زمینه وب چیزای بیشتری یاد بگیرم ... حتی تو همین سن و سال
اون فایل صوتی رو هم گذاشتم تو بلاگ . صدای خودم هست
دو دقیقه شاید لود شدنش زمان ببره .
خیلی وقته به کامنتا جواب ندادم ... دوست داشتم اولین کامنتو واسه تو بنویسم .
* * *
هفته خوبی داشته باشی
سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
شما تنها کسی هستید که از خداحافظی تا الان بهش سر زدم
خوب اومد بگم ای شالله حالتو خوب باشه مطلبتونم مثل همیشه عالی بود
من زیاد نمیتونم بمو نم
در پناه حق باشید سر افزار پیروز
دوست دارتون محمود
سلام.
ببین اشکمهر جان خیلی ها حالشون از این کره خاکی به هم می خوره.فقط تو نیستی.
بعدشم به قول خودت گناه ما اینه که متولد شدیم.پس باید تاوان این گناه را با زندگی کردن بپردازی.پس سعی کن دوران محکومیتت رو به بهترین صورت بگذرانی.
و نوشتن یا ننوشتن تو هم هیچ تاثیری در دوران محکومیتت
نداره پس بهتره بازم دست روی کاغذ ببری و با پرنده رویاهات
پرواز کنی....!
تازه اینقدرها هم که می گی تنها نیستی...!
بعدا با offمی گم چرا...!
YoUrS EvEr:Sir Arkantas
برای اینکه ببینید دیگران چقدر شما رو دوست دارن به دل خودتون رجوع کنین و ببینید که شما چقدر اونها رو دوست دارین.
شاد و موفق باشید